Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-28@05:32:25 GMT

حیف و میل سرمایه ملی در بزم شاهانه!

تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۱۹۵۷۸

حیف و میل سرمایه ملی در بزم شاهانه!

جیمی کارتر در سفر به ایران در دی ۱۳۵۶. شاست را دلیل و نشانه‌ای بر ناآگاهی امریکایی‌ها از وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران عنوان می‌کنند

انوشه میرمرعشی

برخی از پژوهشگران تاریخ، جمله مشهور «ایران جزیره ثبات است» جیمی کارتر در سفر به ایران در دی ۱۳۵۶. ش را دلیل و نشانه‌ای بر ناآگاهی امریکایی‌ها از وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران عنوان می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این تحلیل البته چندان هم غلط نیست! اما شاید بتوان ادعا کرد که عدم شناخت امریکایی‌ها از وضعیت داخلی ایران در یک‌سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل بی‌توجهی آن‌ها به برخی از گزارش‌های جاسوسان و مأموران سفارت خود در تهران بوده است. چه اینکه در بخشی از اسناد لانه جاسوسی، گزارش‌هایی مبنی بر نارضایتی شدید مردم از حکومت پهلوی، همراهی آن‌ها با رهبران مذهبی مخالف حکومت و نهایتاً جامعه در حال انفجار ایران وجود دارد، اما ظاهراً این نوع گزارش‌ها، از سوی حاکمان امریکا مورد توجه قرار نگرفته است. یک بخش از گزارش‌های مأموران و جاسوسان امریکا که در آن‌ها به وضعیت داخلی ایران و مخالفت عمومی مردم با حکومت پهلوی اشاره شده است، به ماجرای جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله مربوط می‌شود. در مقال پی آمده، اشاره‌ای داشته‌ایم به اسناد لانه جاسوسی با موضوع این جشن‌ها که در آن‌ها اطلاعات جالبی درباره وضعیت سیاسی و اجتماعی مردم ایران وجود دارد. امید آنکه تاریخ پژوهان معاصر و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

این منم! میراث‌دار شاهان قدیم!

تفکر باستان‌گرایی و وصل‌کردن حکومت پهلوی به دوران پادشاهی هخامنشیان، سیاستی بود که توسط روشنفکران انگلوفیل از همان سال‌های ابتدایی پادشاهی رضاخان آغاز شد. بعد‌ها فرزند وی نیز در همان مسیر گام برداشت و این اندیشه متوهمانه را بخشی از سیاست‌های حکومت خویش قرار داد. محمدرضا در آرزو‌های دور و درازش، خود را میراث‌دار کوروش می‌دانست و علاقه داشت تا به این وسیله، بی‌ریشگی خاندانش در عالم را سیاست پنهان کند. بر همین مبنا از اواسط دهه ۴۰ شمسی، زمینه‌ها و مقدمات لازم برای برگزاری جشن‌هایی برای بزرگداشت ۲۵ قرن حکومت پادشاهی در ایران، با عنوان «جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی» آغاز شد. به ویژه بعد از برگزاری مراسم پرخرج «جشن تاج گذاری» در سال ۱۳۴۶. ش، عمده فعالیت‌های دستگاه پهلوی بر تدارک و انجام کار‌های جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله متمرکز شد. به دنبال این موضوع، سال ۱۳۵۰. ش، سال «کوروش کبیر» نامیده شد و بودجه عظیمی برای برگزاری جشن در پاییز همان سال از طرف دربار اختصاص یافت، بودجه عظیمی که در همان زمان، ۱۲۰ تا ۱۸۰ میلیون دلار اعلام شده بود [بعد‌ها رقم هزینه این جشن‌ها ۳۰۰ میلیون دلار تخمین زده شد]. از یک‌سال پیش‌تر از آن، طرح و پوستر‌های این جشن را علاوه بر چاپ در روی جلد و پشت جلد مجلات، به در و دیوار شهر‌های بزرگ و کوچک و حتی برخی روستا‌ها هم نصب کردند (۱). به این ترتیب و بعد از انجام تبلیغات بسیار گسترده و با خرجی هنگفت و البته با مدیریت، دستیاری و امکانات خارجی‌ها (از فرانسه گرفته تا صهیونیست‌های پولدار امریکایی و اسرائیلی)، جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله در مهر ۱۳۵۰. ش برگزار شد. جشنی که سرآغاز آن در منطقه باستانی پاسارگارد و بر (به اصطلاح) مزار کوروش بود و در سخنرانی اصلی آن محمدرضا خود و سلطنتش را «میراث دورانها» نامید و خطاب به مؤسس سلسله هخامنشیان گفت: کوروش! آسوده بخواب که ما بیداریم!... البته جالب است که بعد از آن سخنرانی کذایی، ناگهان طوفانی در منطقه درگرفت و شن‌های صحرا را بر صورت تماشاچیان - که عمدتاً مهمانان خارجی و سفرای کشور‌های مختلف بودند- ریخت که موجبات ناراحتی ایشان را فراهم آورد! (۲).

جشنی با هدف ستیز با هویت اسلامی ایرانیان

چنانچه در قسمت بالا گفته شد، یکی از اصلی‌ترین اهداف پهلوی دوم از برگزاری این جشن‌ها، کسب مشروعیت برای حکومت خویش بود. وی قصد داشت با برگزاری این جشن‌ها، حکومت خود را بخشی از هویت ملی ایرانیان معرفی کند و با سوءاستفاده از احساس وطن دوستانه مردم، ایشان را با خود همراه سازد، اما واقعیت این است که برگزارکنندگان جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله، تعریفی از هویت ملی ارائه می‌کردند که کاملاً در تضاد با هویت دینی مردم ایران قرار داشت و دقیقاً به همین دلیل چندین گروه در داخل کشور، علیه برگزاری این جشن‌ها موضع مخالفت گرفتند. یکی از این گروه‌ها، روحانیون و در رأس آن‌ها امام خمینی (ره) و جریان مذهبی مبارز بودند. روحانیون در سخنرانی‌های خود، از سبک برگزاری جشن‌ها و مواضع دین‌ستیزانه عوامل این برنامه انتقاد می‌کردند. همچنین تحقیر دستاورد‌های تمدن طلایی اسلام و افتخار به قدرت پادشاهان هخامنشی از سوی دست‌اندرکاران برگزاری جشن‌ها، موضوع دیگری بود که بسیاری از علما به آن اعتراض کرده بودند، اما جالب است که در یکی از اسناد لانه جاسوسی، دقیقاً به این موضوع اشاره شده و تهیه‌کنندگان گزارش، مواضع دین ستیزانه مسئولان جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله را عاملی برای نارضایتی مردم از حکومت پهلوی عنوان کرده‌اند. در این سند که با هدف بررسی اطلاعات ملی ایرانیان، از سوی چند تن از مأموران سیاسی سفارت امریکا تهیه شده است، آنان ضمن اشاره به جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله، مواضع برگزارکنندگان آن را مورد مداقه قرار داده بودند. در بخشی از این سند که به شماره ۷ و در تاریخ می‌۱۹۷۳. م برابر با اردیبهشت ۱۳۵۲. ش تنظیم شده است، چنین می‌خوانیم:

«از سویی بخشی از تاریخ کشور، مانع از مقبول واقع‌شدن برنامه‌های آینده‌نگر شاه می‌گردد. موجودیت ۲ هزار و ۵۰۰ ساله ایران، باعث بروز مقاومت عمومی در برابر تغییر سریع شده، مگر آنکه این تغییر جنبه تحمیلی داشته باشد. در بخش عظیمی از تاریخ ایران، این تمایل نوعی فضیلت به شمار می‌رفته، چراکه خطر جدی از بین رفتن هویت فرهنگی ملت در اثر حمله و اشغال اعراب، ترک‌ها، مغول‌ها، تاتار‌ها و افغان‌ها مطرح بوده است. اکنون بخش‌هایی از جمعیت ایران، شاه را به خاطر گسستن پیوستگی فرهنگی و همچنین مقابله‌اش با مذهب که به نظر آن‌ها در سیاست‌های وی نهفته است، مورد انتقاد قرار می‌دهند. اعتراضات شدید نسبت به برنامه‌های اصلاحی شاه به خصوص از جانب مذهبیون که از قدیم الایام قدرتمندترین گروه موجود در ایران بوده‌اند، سرچشمه می‌گیرند. برای پی بردن به اهمیت رهبران مذهبی و روحانیون در ایران، کافی است بدانیم که اسلام تنها یک مذهب نیست. اسلام یک نظام مذهبی، اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و معنوی است که تمامی جنبه‌های زندگی را از نماز و عبادت گرفته تا قوانین ارشاد و روابط بین افراد در بر می‌گیرد. مذهبیون به خاطر علم و قدرت تفسیر قوانین اسلامی، از دیر باز خواستار برخورداری از حق وتو در مورد هرگونه فعالیت دولت که متناقض با اسلام است، بوده‌اند. مذهبیون از یک قرن پیش تاکنون، نسبت به دخالت دولت در مسائلی از قبیل آموزش و پرورش، الگو‌های مالکیت زمین و وضع زنان اعتراض کرده و مخالفت نشان داده‌اند. رهبران مذهبی به درستی می‌دانستند که نتیجه نهایی رویه دولت در صورت عدم کنترل توسط آنان، چیزی جز دنیا پرستی و مادی گرایی نبوده و مسائل شخصی توسط قوانین دولتی و دادگاه‌های دولتی اداره خواهند شد، نه با قوانین و مقررات اسلام؛ بنابراین هنگامی که برنامه اصلاحاتی شاه در ژانویه ۱۹۶۳ به صورت قانون درآمد، چهره‌های ارتجاعی مذهبیون اولین کسانی بودند که علناً به مخالفت با آن برخاستند...» (۳).

عصبانیت مردم از هزینه‌های سرسام‌آور جشن‌ها

جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی در شرایطی برگزار شد که وضعیت اقتصادی عموم مردم ایران بسیار نامطلوب بود. فقر و گرانی، عدم دسترسی بخش‌های زیادی از مردم به امکانات اولیه بهداشتی، درمانی و آموزشی از اصلی‌ترین عوامل اعتراض مردم به هزینه‌های گزاف جشن‌ها بود. به ویژه اینکه درصد بالایی از تدارکات جشن توسط خارجی‌ها انجام شد، در حالی که پول آن از جیب مردم ایران پرداخت شده بود! (۴). البته در همان دوره مسئولان حکومت سعی می‌کردند تا به توجیه این خرج تراشی‌ها بپردازند. مثلاً عبدالرضا انصاری مسئول اجرایی برگزاری جشن‌ها در مصاحبه عنوان کرده بود که «ارتقای شأن ایران در سطح بین‌الملل، به خاطر برگزاری جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله!» بوده است. ادعایی که اولاً صحیح نبود (۵) و موجب ارتقای جایگاه ایران در سطح بین‌الملل نشد و ثانیاً به هیچ وجه توجیه‌کننده بی‌عدالتی، فساد اقتصادی و وجود فقر عمومی در کل کشور نبود.

گفتنی است امام خمینی (ره) در بهمن ۱۳۴۹. ش و در مقطعی که مقدمات برگزاری جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله درحال انجام بود، در یک سخنرانی در نجف اشرف با موضوع افشای جنایت‌های شاه، خطاب به مردم ایران فرمودند: «به حسب اعتراف بعضی از مطبوعات، در بعضی از دهات کودکان معصوم را از گرسنگی به چرا می‌برند، ولی دستگاه جبار صد‌ها میلیون تومان از سرمایه این مملکت را صرف جشن‌های ننگین می‌کند، جشن تولد این و آن، جشن بیست و پنجمین سال سلطنت، جشن تاج‌گذاری و از همه مصیبت‌ها بالاتر جشن منحوس ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی که خدا می‌داند چه مصیبت و سیه‌روزی برای مردم و چه وسیله اخاذی و غارتگری برای عمال استعمار به بار آورده است، بودجه هنگفت و سرسام‌آوری که در این امر مبتذل صرف می‌شود، اگر برای سیر کردن شکم‌های گرسنه و تأمین زندگی سیه‌روز‌ها خرج می‌شد تا اندازه‌ای از مصیبت‌های ما می‌کاست، اما استفاده‌جویی و خودکامگی نمی‌گذارد که این‌ها به فکر ملت باشند. دنیا بداند که این جشن‌ها و عیاشی‌ها مربوط به ملت شریف و مسلمان ایران نیست و دایرکننده و شرکت‌کننده این جشن‌ها، خائن به اسلام و ملت ایران می‌باشند. من دست عموم ملت اسلام و آزادیخواهان جهان را در راه قطع ریشه استعمار و استعمارگران، استقلال ممالک اسلامی و گسستن زنجیره‌های اسارت می‌فشارم و از خداوند متعال دفع شر دستگاه‌های جبار و عمال کثیف استعمار را مسئلت نموده، قبولی اعمال و مناسک عموم را خواستار است.» (صحیفه امام، جلد ۲، ص ۳۲۵).

اما قابل توجه است که در یکی از اسناد لانه جاسوسی که با موضوع فساد اقتصادی و سیاسی در ایران و با عنوان مشکل و سد راه شرکت‌های امریکایی تنظیم شده است، مأمور تنظیم‌کننده گزارش ضمن اشاره به گستردگی فساد اقتصادی در میان مسئولان حکومت پهلوی و مسئله رشوه خواری، پارتی بازی، انجام کار‌های خلاف قانون و... آن‌ها به واکنش مردم ایران نسبت به مفاسد اقتصادی هم اشاره کرده است. در این گزارش مبسوط مأمور سیاسی سفارت امریکا اظهار می‌دارد که این مفاسد از چشم مردم دور نمانده و باعث انزجار ایشان از حکومت و دربار شده است. سپس این مأمور با اشاره به جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله می‌نویسد: «در همین رابطه درگیری دیرین خانواده سلطنتی در تجارت و رنجش‌های خاطر اخیر در مورد افراطی‌گری‌های ناشی از جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی به بعضی از اعضای خانواده و دربار سلطنتی، این انزجار را به وجود آورده است. افراد امروز در مورد محدودیتی که پارتی بازی و اعمال نفوذ در مورد استفاده از منابع طبیعی و تشکیل سرمایه به وجود می‌آورد، نگران و ناراحت هستند. مثال بارز این مطلب، اعطای امتیاز انحصاری شکار میگو در خلیج‌فارس به ارتشبد ایادی توسط شخص شاه است.» (اسناد لانه جاسوسی، جلد ۲، ص ۴۳۲)

ادعا‌های حقوق بشری و نیز دیکتاتورمآبی پهلوی دوم

پهلوی دوم از ابتدای سال ۱۳۵۰. ش و در چندین سخنرانی، با افتخار از لوح کوروش و رعایت حقوق بشر از سوی خویش دم زده بود، اما به علت جو خفقان‌آور و خشونت وحشتناک ساواک علیه مبارزان، همین اظهارات وی موجب اعتراض بیشتر گروه‌های داخلی به حکومت، برای عدم رعایت حقوق سیاسی مردم و نبود آزادی‌های مدنی در کشور می‌شد. جالب است که در یکی از اسناد لانه جاسوسی، علاوه بر اشاره به رفتار‌های زورمدارانه حکومت در گرفتن پول از مردم برای تأمین هزینه‌های سرسام آور جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله، به ایجاد فضای خفقان آور حکومت در کشور هم اشاره شده است. در این سند که مأمور سفارت امریکا «راس.‌ای پیتزنیک» ملاقاتی با داریوش همایون- مدیرمسئول و سردبیر روزنامه آیندگان- در رستوران پوب تهران در تاریخ ۲۵ اوت ۱۹۷۱. م (برابر با ۳ شهریور ۱۳۵۰. ش) داشته است، به گزارش صحبت‌ها (اعترافات) و تحلیل‌های همایون درباره وضعیت کشور در زمان برگزاری جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله پرداخته است. این مأمور سیاسی سفارت امریکا، ضمن اینکه در گزارش خود اظهار می‌دارد: روزنامه آیندگان مهم‌ترین روزنامه صبح فارسی زبان است، درباره نظرات داریوش همایون در مورد جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله می‌نویسد: «همایون در رابطه با جشن‌های اکتبر، خیلی کج خلق بود. وی گفت: جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله باید به ملایمت برگزار شود و نه اینکه، چون حادثه‌ای غول‌آسا، حداقل ۳۰۰ میلیون دلار هزینه در برداشته باشد. او افزود: استانداران استان‌های مختلف می‌خواهند قلمروی آن‌ها از دیگران پیش باشد و به همین جهت از کسبه محلی به زور پول می‌گیرند. وی گفت: یکی از دوستان تبریزی‌اش (در دفتر همایون) گفته که وضعیت آن شهر به حدی بد شده است که گروهی از ارمنی‌ها تبریز را به قصد روسیه ترک گفته‌اند، زیرا از تأمین پول‌هایی که استانداری مطالبه می‌کند، عاجزند! وی اظهار داشت ممکن است داستان کمی اغراق‌آمیز باشد، ولی احساس عمومی اکثر مردم این است که پول فراوانی به خاطر جشن‌ها در حال هدر رفتن است. همایون گفت باید انصاف داد که مقداری از این ۳۰۰ میلیون دلار، در مسائلی، چون مدارس، جاده‌ها و تجهیزات مخابراتی و سایر امور عام‌المنفعه هزینه می‌شود، ولی بیشتر آن صرف جشن می‌گردد. همایون گفت: فرانسوی‌ها به خاطر ساختن چادر‌های جشن، پول کلانی به جیب زده‌اند. همایون در بحث مربوط به تروریزم گفت: هزاران نفر از مردم ناراضی، می‌توانند دست به خرابکاری علیه دولت بزنند. از او پرسیدم فکر می‌کند در طول جشن‌ها هم حادثه‌ای رخ دهد، وی انگشتان خود را روی هم گذاشت و شانه‌اش را بالا انداخت (منظور این است که نمی‌داند، ولی امیدوار است که چنین نشود) وی گفت: امنیت در حال حاضر بسیار شدید است و چنین خواهد ماند، هرکس الان دستگیر شود تا پایان جشن‌ها در بند خواهد بود. وی گفت: الان همه زندان‌ها پر هستند از مظنونین به مخالفت و ضدیت با دولت و اینکه معاون سردبیر کیهان و یکی از کارکنان کیهان در استان‌ها، به ترتیب یک ماه و دو ماه پیش دستگیر شده‌اند.» (اسناد لانه جاسوسی، جلد ۸، ص ۷۹۶ و ۷۹۷)

واقعیت این است که جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله، نه عاملی برای تثبت پایه‌های قدرت حکومت پهلوی دوم که برعکس عاملی برای تزلزل بیشتر ارکان این رژیم شد، اما اینکه چرا دولت امریکا به گزارش مأموران خود درباره پیامد‌های برگزاری این جشن در داخل ایران بی‌توجه بوده است، سؤالی است که پاسخ آن را باید دولتمردان وقت ایالات متحده بدهند.

منبع: روزنامه جوان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: پژوهشگاه تاریخ اسناد لانه جاسوسی برگزاری این جشن برگزاری جشن برگزاری جشن ها سفارت امریکا حکومت پهلوی میلیون دلار مردم ایران جشن ها پهلوی دوم گزارش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۹۵۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند

گروه اندیشه: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»


جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده و بحرانی قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده تر و خطرناک تر است. زیرا ما در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس به به برخوردهای خشونت آمیز حکومت اشاره کرد و گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را خشمگین تر، عصبی تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، کرده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ بحرانی» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار بحران شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار بحران های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه بحران ها، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «در ارتباط با رخدادها، حکومت تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حکومت تا کنون از ابزار زور و خشونت استفاده کرده است. حال باید دید که این ابزار زور تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی ممکن است که این سکوت آرامش قبل از طوفان باشد. همان طور که تا کنون نیز این گونه بوده است. جامعه رخدادپذیر یک دوره آرامش قبل از طوفان و یک دوره طوفانی شدن جامعه دارد. تجربه ۱۰ سال اخیر نشان می دهد همواره آرامش قبل از طوفان، و شکل گیری طوفان و بعد سرکوب رخ داده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با چالش ها و بحران ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت بحرانی در کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تضور من این است تا زمانی که نیروهای اجتماعی و معترض و ناراضی با ویژگی های گوناگونی که دارند، آن اندازه توانایی نداشته باشند که در برابر فشار حاکمیت خودشان را اثبات کنند، احتمالا حکومت همچنان از ابزار زور استفاده خواهد کرد. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت برای حاکمیت به صرفه نباشد. به عبارت دیگر اگر حاکمیت ببیند که با راهبردهای امنیتی نظامی و هزینه ای که به لحاظ مادی و عینی اقتصادی و سیاسی برایش به بار می آورد، هر روز ضعیف تر می شود، در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم تا یک رویارویی دیگر بین نظام سیاسی با مردم به وجود نیاید، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم. بعدها تجربه و زمان نشان داد که حاکمیت همچنان تصور می کند که با زور و راهبرد نظامی امنیتی می تواند جامعه را مدیریت بکند. به همین دلیل تصور می کنم اکنون تا یک زورآزمایی دیگر در شهر رخ ندهد، و نظام سیاسی به این نتیجه نرسد که نمی تواند با راهبرد امنیتی نظامی قدرت را پایدار بکند، هیچ آغاز و طرح نویی، شکل نخواهد گرفت».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

«سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .

سناریوی دوم: ناآرامی های گسترده شعله ور شده، یک زورآزمایی دیگر در خیابان ها میان جامعه معترض و حاکمیت رخ بدهد.

سنارویوی سوم: هزینه های مبارزه فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد، حاکمیت نتواند تامین بکند.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود، بر سرعت تغییرات می افزاید.»

بیشتر بخوانید:

حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900116

دیگر خبرها

  • حمله مستقیم نظامی ایران به رژیم صهیونیستی یک شاهکار نظامی بود
  • مدیریت انقلاب اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی را در جهان منزوی کرد
  • سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند
  • مردم پایه اقتدار حکومت اسلامی را تشکیل می‌دهند
  • امروز حکومت اسرائیل منفورتر از همیشه است
  • دستاوردهای جهاد افغانستان را حفظ می کنیم
  • طالبان: برای حفظ دستاوردهای جهاد افغانستان تلاش می‌کنیم
  • علم الهدی: در بحث حجاب، نمی‌شود مردم یک گوشه بنشینند و تماشاچی باشند / حکومت هم باید فراتر از یک ناصح مشفق در میدان باشد
  • امام جمعه مهاباد: کارگران از عوامل اصل قدرت ایران اسلامی هستند
  • کارگران از عوامل اصل قدرت ایران اسلامی هستند